نفسم دیگه چشماشو باز کرده بود نسبت به روز تولدش قیافش نازتر شده بود.وای بخدا وقتی بهم نگاه میکرد انگار خدا همه دنیا رو بهم میداد.حالا بیشتر از همیشه مامانمو دوست داشتم و همه مامانای دنیا رو ستایش میکنم.از زنه عمو حسینت بگم مامانی که تا خود صبح بغلت کرده بود همه میگفتن بغلی شد رفت.
دومین روز بدنیا اومدنت
-
مامان فرزانه(مامان نازنین)پنجشنبه 27 تیر 1392 - 04:19
-
مامان زینبپنجشنبه 27 تیر 1392 - 06:02
-
مامان امیرارشاپنجشنبه 27 تیر 1392 - 08:32
-
غزل(مامان علی)پنجشنبه 27 تیر 1392 - 08:47